روزی ما دوباره کبو ترهای مان را پیدا خواهیم کرد و مهربانی دست زیباییرا خواهد گرفت .
روزی که کمترین سرود ، بوسه است ! و هرانسان برای هر انسان برادری ست ! روزی که دیگر درهای خانه شانرا نمی بندند
. قفل ، افسانه یی ست ! و قلب ، برای زندگی بساست !
روزی که معنای هر سخن دوست داشتن است ، تا تو به خاطرآخرین حرف دنبال سخن نگردی
. روزی که آهنگ هر حرف زندگی ست ، تامن به
خاطر ِ آخرین شعر رنج ِ جست و جویِ قافیه نبرم .
روزی که هرلب ترانه یی ست ، تا کم ترین سرود ، بوسه باشد. روزی که توبیایی، برای همیشه بیایی ، و مهربانی با زیبایی یکسان شود
.
روزیکه ما
دوباره برای کبوترهایمان دانه بریزیم
... و من آن روز راانتظار می کشم حتی روزی که دیگر ، نباشم !