شب شعر

ادبیات - شعر شعر نو - دیوان اشعار شاعران

شب شعر

ادبیات - شعر شعر نو - دیوان اشعار شاعران

هزار معبد به یکی شهر

هزار معبد به یکی شهر...


بشنو:

گو یکی باشد معبد به همه دهر

تا من آن‌جا برم نماز

که تو باشی.

 

چندان دخیل مبند که بخشکانی‌ام از شرم ِ ناتوانی‌ خویش:

درخت ِ معجزه نیستم

تنها یکی درخت‌ام

نوجی در آبکندی،

و جز این‌ام هنری نیست

که آشیان ِ تو باشم،

تختت و تابوتت ...

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.