شب شعر

ادبیات - شعر شعر نو - دیوان اشعار شاعران

شب شعر

ادبیات - شعر شعر نو - دیوان اشعار شاعران

من در تو ناممکنی ها را دوست می دارم

من، در تو، ماجرای به قطب رفتن یک کشتی را

من، در تو، کشف تقدیر قمارباز را

در تو، فاصله ها را

من، در تو،

ناممکنی ها را دوست می دارم

غوطه ور شدن در چشمان ات، چون جنگلی غوطه‌ور در نور

و خیس از عرق و خون، گرسنه و خشمگین

با اشتهای صیادی، گوشت تن‌ات را به دندان کشیدن

من، در تو، ناممکنی ها را دوست می دارم

اما، ناامیدی ها را

هرگز…!

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.