ابریشم سیاه دو چشمت یاد آور شبی زمستانی است من بی ردا بدون وحشت دشنه شادمانه خواب می رفتم ابریشم سیاه دو چشمت خانه ی من است آن خانه ای که در آن خواب می روم و می میرم.