شب شعر

ادبیات - شعر شعر نو - دیوان اشعار شاعران

شب شعر

ادبیات - شعر شعر نو - دیوان اشعار شاعران

عاشقت نشدم که ...

عاشقت نشدم

که صبح ها

در خواب ساکت خانه ای

بی پنجره، بی در... مانده باشی

و تلفن

صدایم را پشت گوش انداخته باشد


عاشقت نشدم

که عصرها

دست خودت را بگیری و ببری پارک

انقراض نسلت را روی تاب های خالی تکان بدهی

و فراموش کرده باشی

چقدر می توانستم مادر بچه های تو باشم!


عاشقت نشدم

که شب ها لبانم را

میان حروف کوچک بی رحم تقسیم کنم

گرمی آغوشم را

صدای نفس هایم را

و آرزوهای بزرگ زنی که احساسش را

باید برای گوشی همراهش تعریف کند

بوسه هایم هرشب

در نیمه راه پیغام ها تمام می شوند

و آنچه با تأخیری طولانی به تو می رسد

خواب سنگینی است

که باید کمر تخت را بشکند


عاشقت نشدم

که ناچار باشم برای دوستت دارم هایم

مجوز بگیرم

دوستت دارم هایم را منتشر کنم

و بعد تصور کنم این شعر را

معشوقه ات برای تو می خواند..!

 

"لیلا کردبچه"

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.