شب شعر

ادبیات - شعر شعر نو - دیوان اشعار شاعران

شب شعر

ادبیات - شعر شعر نو - دیوان اشعار شاعران

جاده‌ها

جاده‌ها 

جاده ها جایی اگر برای رفتن داشتند
تکان دادن دست
دو معنای کاملاً متفاوت نداشت
غربت
با پوشیدن کفش هایت آغاز نمی شد
و دستی که پشت سرت آب می ریخت
جاده ها را به زمین کوک نمی زد

@
یک روز برمی گردی که باد
تمام آدم ها را برده است
جاده ها مثل کلاف سردرگمی دور خود پیچیده اند
و زمین
یک گلوله ی کاموایی بزرگ شده است
که برای تنهایی عصرهای یخ بندانت
خیالبافی می کند .

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.