شب شعر

ادبیات - شعر شعر نو - دیوان اشعار شاعران

شب شعر

ادبیات - شعر شعر نو - دیوان اشعار شاعران

تو را که می بینم

تقصیر خودم نیست

تو را که می بینم

هر چه از بر کرده بودم ، از برم می رود

تو را که می بینم

همه ی واژه ها نا گفته می مانند

تا همیشه چیزی برای با خودم تکرار کردن داشته باشم!

همه ی اینها تقصیر حرارت حضور توست

سنگینی حرم حضور تو را

پاسخی جز سنگینی سکوتم نمی یابم

تقصیر خودم نیست که تو را که می بینم

چیزی برای گفتن ندارم

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.