شب شعر

ادبیات - شعر شعر نو - دیوان اشعار شاعران

شب شعر

ادبیات - شعر شعر نو - دیوان اشعار شاعران

گنج


شعله انفس و آتش‌زنه آفاق است

غم قرار دل پرمشغله عشاق است

جام می‌ نزد من آورد و بر آن بوسه زدم

آخرین مرتبه مست‌شدن اخلاق است

 

بیش از آن شوق که من با لب ساغر دارم

لب ساقی به دعاگویی من مشتاق است

بعد یک عمر قناعت دگر آموخته‌ام

عشق گنجی است که افزونی‌اش از انفاق است

 

باد، مشتی ورق از دفتر عمر آورده است

عشق سرگرمی سوزاندن این اوراق است.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.