آنکه میگوید دوستت می دارم خُنیاگر غمگینیست که آوازش را از دست داده است ای کاش عشق را زبان ِ سخن بود هزار کاکلی شاد در چشمان توست هزار قناری خاموش در گلوی من عشق را ای کاش زبان ِ سخن بود آنکه میگوید دوستت می دارم دل اندُهگین شبی ست که مهتابش را می جوید ای کاش عشق را زبان ِ سخن بود هزار آفتاب خندان در خرام ِ توست هزار ستارهی گریان در تمنای من عشق را ای کاش زبان ِ سخن بود.
تو کجایی؟ در گسترهی بیمرزِ این جهان تو کجایی؟ -من در دوردستترین جای جهان ایستادهام: کنارِ تو. -تو کجایی؟ در گسترهی ناپاکِ این جهان تو کجایی؟ -من در پاکترین مُقامِ جهان ایستادهام: بر سبزهشورِ این رودِ بزرگ که میسُراید برای تو.