شب شعر

ادبیات - شعر شعر نو - دیوان اشعار شاعران

شب شعر

ادبیات - شعر شعر نو - دیوان اشعار شاعران

دادگاه خانواده

از امروز

جهنم زیر پایت است

از امروز که هر لحظه هزار بار

سینه هایت را میان تنت گم می کنی

و شیرت در تمام قوطی های جهان خشک می شود

بغض می کنی

و دود اجاق های کور دنیا به چشمت می رود

روی شکمت دست می کشی

و ترک های حاملگی جای پنجه های ببری عقیم اند

که هرشب دشت های گرسنه را به خانه می آورد

و ناخن های پس از معاشقه اش را سیر می لیسید

 

از امروز

هیچ فردایی را با روز دیگری اشتباه نمی گیری

و تمام زندگی ات را

در امروزی جهنمی و طولانی فکر می کنی

به بهشتی که در چشم هایت آب می رود

آب می رود

آب می رود

آب می رود

آب می رود .

 

"لیلا کردبچه"

گفتی می آیی

گفتی می آیی

و یاد اخبار هواشناسی افتادم

که لذت باران های بی هنگام را می برد

 

گفتی می آیی

و یاد تمام روزهایی افتادم

که بیهوده چتر برداشته بودم!

 

"لیلا کردبچه"

از مجموعه: "صدایم را از پرنده های مرده پس بگیر" / انتشارات دفتر شعر جوان

--------------------------------------------------

جاده‌ها

جاده‌ها 

جاده ها جایی اگر برای رفتن داشتند
تکان دادن دست
دو معنای کاملاً متفاوت نداشت
غربت
با پوشیدن کفش هایت آغاز نمی شد
و دستی که پشت سرت آب می ریخت
جاده ها را به زمین کوک نمی زد

@
یک روز برمی گردی که باد
تمام آدم ها را برده است
جاده ها مثل کلاف سردرگمی دور خود پیچیده اند
و زمین
یک گلوله ی کاموایی بزرگ شده است
که برای تنهایی عصرهای یخ بندانت
خیالبافی می کند .

دلم تنگ است

دلم تنگ است

مثل لباس سال‌های دبستانم
مثل سال‌های مأموریت‌های طولانیِ پدر
که نمی‌فهمیدم
وقتی می‌گویند کسی دورَست
...

یعنی چقدر دورَست

 

"لیلا کردبچه"

تنهایی من عمیق ترین جای جهان است

انگشتت را

هرجای نقشه خواستی بگذار
فرقی نمی کند

تنهایی من
عمیق ترین جای جهان است
و انگشتان تو هیچ وقت
به عمق فاجعه پی نخواهند برد

 

"لیلا کردبچه"