قشنگ یعنی چه؟
قشنگ یعنی
تعبیر عاشقانه اشکال
و عشق ، تنها
عشق
ترا به گرمی
یک سیب می کند مانوس.
و عشق ، تنها
عشق
مرا به وسعت
اندوه زندگی ها برد ،
مرا رساند به
امکان یک پرنده شدن.
"سهراب سپهری / گزیدهای
از شعر: مسافر"
سایه دراز لنگر ساعت
روی بیابان بی پایان در نوسان بود:
می آمد، می رفت.
می آمد، می رفت.
و من روی شن های روشن بیابان
تصویر خواب کوتاهم را می کشیدم،
خوابی که گرمی دوزخ را نوشیده بود
و در هوایش زندگی ام آب شد.
خوابی که چون پایان یافت
من به پایان خودم رسیدم.
من تصویر خوابم را می کشیدم
و چشمانم نوسان لنگر ساعت را در بهت خودش گم کرده بود.
چگونه می شد در رگ های بی فضای این تصویر
همه گرمی خواب دوشین را ریخت؟
تصویرم را کشیدم
چیزی گم شده بود.
روی خودم خم شد:
حفره ای در هستی من دهان گشود.
سایه دراز لنگر ساعت
روی بیابان بی پایان در نوسان بود
و من کنار تصویر زنده خوابم بودم.
تصویری که رگ هایش در ابدیت می تپید
و ریشه نگاهم در تار و پودش می سوخت.
این بار
هنگامی که سایه لنگر ساعت
از روی تصویر جان گرفته من گذشت
بر شن های روشن بیابان چیزی نبود.
فریاد زدم:
تصویر را باز ده!
و صدایم چون مشتی غبار فرو نشست.
سایه دراز لنگر ساعت
روی بیابان بی پایان در نوسان بود:
می آمد، می رفت.
می آمد، می رفت.
و نگاه انسانی به دنبالش می دوید.
دم غروب ، میان حضور خسته اشیا
در آب های
جهان قایقی است
و من -مسافر
قایق- هزار ها سال است
سرود زنده
دریانوردهای کهن را
به گوش روزنه
های فصول می خوانم
و پیش می
رانم
عاشق
و فکر کن که
چه تنهاست
اگر ماهی
کوچک ، دچار آبی دریای بیکران باشد
چه فکر نازک
غمناکی !
و غم تبسم
پوشیده نگاه گیاه است
و غم اشاره
محوی به رد وحدت اشیاست
خوشا به حال
گیاهان که عاشق نورند
و دست منبسط
نور روی شانه آنهاست
نه ، وصل
ممکن نیست ،
همیشه فاصله
ای هست
اگر چه منحنی
آب بالش خوبی است
برای خواب دل
آویز و ترد نیلوفر،
همیشه فاصله
ای هست
دچار باید
بود
و گرنه زمزمه
حیات میان دو حرف
حرام خواهد
شد
قشنگ یعنی چه؟
قشنگ یعنی
تعبیر عاشقانه اشکال
و عشق ، تنها
عشق
ترا به گرمی
یک سیب می کند مانوس.
و عشق ، تنها
عشق
مرا به وسعت
اندوه زندگی ها برد ،
مرا رساند به
امکان یک پرنده شدن.
"سهراب سپهری / گزیدهای
از شعر: مسافر"
دلم گرفته ،
دلم عجیب
گرفته است.
و هیچ چیز ،
نه این دقایق
خوشبو، که روی شاخه نارنج می شود خاموش ،
نه این صداقت
حرفی ، که در سکوت میان دو برگ این گل شب بوست،
نه هیچ چیز
مرا از هجوم خالی اطراف
نمی رهاند.
و فکر می کنم
که این ترنم
موزون حزن تا به ابد
شنیده خواهد
شد.