شب شعر

ادبیات - شعر شعر نو - دیوان اشعار شاعران

شب شعر

ادبیات - شعر شعر نو - دیوان اشعار شاعران

زان لحظه که دیده بررخت وا کردم ،مرا باز گردان

زان لحظه که دیده بررخت واکردم 

زان لحظه که دیده بررخت واکردم
دل دادم و شعر عشق انشاء کردم

نی، نی غلطم، کجا سرودم شعری
تو شعر سرودی و من امضاء کردم

"حمید مصدق"


مرا باز گردان

کسی با سکوتش،

مرا تا بیابان بی انتهای جنون برد

کسی با نگاهش،

مرا تا درندشت دریای خون برد

مرا باز گردان

مرا ای به پایان رسانیده

- آغاز گردان!

 

"حمید مصدق"


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.