شب شعر

ادبیات - شعر شعر نو - دیوان اشعار شاعران

شب شعر

ادبیات - شعر شعر نو - دیوان اشعار شاعران

دلم تنگ می شود

دلم تنگ می شود

برای تنها چیزی که از تو می شناسم

دست‌هایت..!

 

"روشنک آرامش"

 

از کتاب: هیچ اعتمادی به ساعت شماطه دار نیست / انتشارات کتاب کوله پشتی

هیچ اعتمادی به ساعت شماطه دار نیست

هیچ اعتمادی به ساعت شماطه دار نیست

تلفن همراهت را
همیشه روی ضربان قلب من کوک کن
بی تو
هیچ فردایی
آمدنی نمی شود!

زیبایی می تواند بی رحم باشد

سه شعر از خانم روشنک آرامش:

 

1)

تو را می شود جور عجیبی دوست داشت

آن‌قدر که در حافظه ی هیچ انسانی نگنجد

تو را می شود

آن‌قدر عمیق دوست داشت

که سنگی برای پیمودنش

هزار سال راه طی کند!

 

2)

زیبایی می تواند بی رحم باشد

درست شبیه چال ظریف گونه ی چپ تو

وقتی عمیق می خندی!

 

3)

دل‌تنگم شو

به دیدنم بیا...

معلوم نیست این روز های عاشقی

تا کجا به تقویم وفادارند!

مرا به سینه ات بفشار

آن قدر مرا به سینه ات بفشار

که ضربان قلبم

بر پوست تنت نقش ببندد

تا آیندگان

از سنگواره ی سینه ی تو بدانند که

زنی تو را

بی وقفه عاشق بوده است!

 

"روشنک آرامش"


به تو اندیشیدن سکوت من است

به تو اندیشیدن سکوت من است

عزیزترین، طولانی ترین و طوفانی ترین سکوت
تو درونم هستی، همیشه
همچون قلبی که ندیده ام
همچون قلبی که به درد می آورد
همچون زخمی که زندگی می بخشد.