چقدر سرد است
وقتی که نیستی و می خواهمت ....
آغوش تو را می خواهم
چقدر سرد است
وقتی که نیستی و می خواهمت ....
آغوش تو را می خواهم
خستهتر از آنم
که لیوانی چای
آرامم کند
آغوش گرم ترا میخواهم
در جنگلی ناشناس
وقتی که آسمان
از لابهلای شاخهها
سرک میکشد
...
خوبم...خوبم...
درست مثل
مزرعه ای که
محصولش را
ملخ ها
خورده اند
دیگر نگران
داس ها نیستم!
تمام شعرهای جهان،
لب های قرمز زنان را سروده اند...
راستش را بخواهی
امروز، پیراهن قرمز یقه هفتی خریده ام
کارناوال جنگ براه خواهد افتاد!
و من،
می یابم ات.
"لیلا رنجبران"
وقتی درباره تو حرف می زنم
صورتم را دوست دارم.
"رسول ادهمی"
برای ماهی
با
سه ثانیه حافظه
تُنگ
و دریا یکی ست!
دست
من و شما درد نکند
که
دل ِ تنگ آدم ها را
با
یک عمر حافظه
توی
تُنگ می اندازیم
و
برای ماهی ها دل می سوزانیم!
"مهدیه لطیفی"