شب شعر

ادبیات - شعر شعر نو - دیوان اشعار شاعران

شب شعر

ادبیات - شعر شعر نو - دیوان اشعار شاعران

وقتی که نیستی ،خوبم... ، آغوش تو را می خواهم

وقتی که نیستی 

چقدر سرد است

وقتی که نیستی و می خواهمت ....

 

آغوش تو را می خواهم 

خسته‌تر از آنم

که لیوانی چای

آرامم کند

آغوش گرم ترا می‌خواهم

در جنگلی ناشناس

وقتی که آسمان

از لا‌به‌لای شاخه‌ها

سرک می‌کشد

...

خوبم... 

خوبم...
درست مثل مزرعه ای که
محصولش را ملخ ها
خورده اند
دیگر نگران داس ها نیستم!

 

پیراهن قرمز

پیراهن قرمز 

تمام شعرهای جهان،

لب های قرمز زنان را سروده اند...

راستش را بخواهی

امروز، پیراهن قرمز یقه هفتی خریده ام

کارناوال جنگ براه خواهد افتاد!

و من،

می یابم ات.

 

"لیلا رنجبران"

بهانه ، وقتی درباره تو حرف می زنم

وقتی درباره تو حرف می زنم 

وقتی درباره تو حرف می زنم

صورتم را دوست دارم.

 

"رسول ادهمی"

بهانه 

چیزی را بهانه کن برگرد
وانمود کن آمدی دنبال آن شال مشکی
یا نه برای شناسنامه برداشتن برگشتی
بیا طاقچه را به هم بریز و
همین طور جلوی چشم من
این سو و آن سو برو
به روی خودت نیاور که
دلت می خواهد چمدانت را باز کنی،
بمانی به هوای خستگی در کردن
و کلافه از کجاست..؟ کو..؟ گفتن ها
بنشین، آری بنشین
نشستن یعنی بودن
کمی بیشتر بودن
یعنی نیم نگاهی دوباره به هم انداختن
یعنی گرفتن دست های تو
و آغازِ ِ "جان ِ من نرو بمان" های من.

"رسول ادهمی"

دل تنگ آدم ها

دل تنگ آدم ها 

برای ماهی
با سه ثانیه حافظه
تُنگ و دریا یکی ست!
دست من و شما درد نکند
که دل ِ تنگ آدم ها را
با یک عمر حافظه
توی تُنگ می اندازیم
و برای ماهی ها دل می سوزانیم!

 

"مهدیه لطیفی"

باید می گذاشتی عاشقت بمانم

باید می گذاشتی عاشقت بمانم 

باید می گذاشتی عاشقت بمانم
عشق چیزی نیست
که هر دقیقه
هر روز، اتفاق بیفتد
اگر افتاد
باید دو دستی چسبیدش
باید می گذاشتی دو دستی بچسبم
به قایق هایی که نجاتمان می دادند
به رویاهایم
به عشق
زندگی اقیانوس دیوانه ای ست...